سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چنارستان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
آخرین تغییرات




    چرتیک شماره ی ۴ (چاپ دی ماه ۸۷) به بخش دانلود ها اضافه شد
درباره وبلاگ


کمک مالی

    موسسه چنارستان یک نهاد غیر دولتی است که از هیچ سازمانی حمایت مالی نمی شود و در واقع به صورت خیریه اداره می شود. از این رو یک شماره حساب جهت دریافت کمک های مردمی شما مردم خیر به موسسه برای انجام بهتر فعالیت های چنارستان اختصاص داده شد. شماره حساب ۰۳۰۸۳۴۴۳۴۱۰۰۵ به نام موسسه ی فرهنگی اجتماعی چنارستان قابل واریز در تمام شعبه های بانک ملی ایران

    

یکی از مشکلات و معضلاتی که امروزه گریبانگیر برخی جوامع شده ، بیماری اعتیاد است. وقتی سخن از اعتیاد است، ذهن ما معطوف به قشر جوان می شود. چرا که این تیر مهلک جوانها را نشانه رفته و به تبع آن جامعه را فلج می کند. در اینجا می خواهیم به صورت مختصر از علل گرایش فرزندان چنار به مواد مخدر صحبت کنیم و به این سؤال بپردازیم که : چرا جوانان ما به سمت مواد مخدر می روند؟ چرا...؟
 اولین و مهم ترین دلیل که بسیار مشهود است: بی ایمانی ، کم توجهی به مسائل معنوی ، زیر پا گذاشتن اصول و به تبع آن سلیقه ای عمل کردن ما است. چنانکه در دراز مدت بر اثر بی توجهی به این اصول ، برای هر موضوعی تعریفی خاص (آنچنان که خواسته ایم) ارائه داده و برای خود منشوری ساخته ایم و طبق این منشور مدت هاست هم خودمان اشتباه می کنیم و هم به فرزندانمان آموخته ایم.
از دیگر عواملی که موجب گرایش فرزندان ما به این مواد شده ، می توان به : عدم تربیت و کنترل صحیح ، فاسد بودن محیط ، وجود درصد بالای افراد مصرف کننده ، دسترسی آسان به این مواد ! شب گردی بچه های کم سن و سال، فاصله گرفتن بچه ها از محیط خانواده و پیوستن به گروه همسالان و از همه مهم تر از بین رفتن قبح و زشتی این عمل اشاره کرد. که هر کدام باید مورد بررسی قرار گرفته و در جهت بهبود این شرایط گام هایی برداشته شود. اما از موارد فوق می خواهیم به نقش خانواده ها در این فاجعه ی جبران ناپذیر اشاره کنیم و ادعا کنیم که : «فرزندان ما معتاد می شوند چون خودمان می خواهیم!»
شاید عجیب به نظر برسد، اما این واقعیتی است تلخ...! برای اثبات این ادعا چند سؤال مطرح می کنیم: آیا سیگار که به نوعی سرمنشأ همه ی این مصیبت ها است به جزء جدایی نشدنی فرهنگ ما تبدیل نشده؟ ( تا جایی که در مسجد هم سیگار می کشیم!) آیا مهمانی و شب نشینی های معمول ما با مواد مخدر عجین نشده؟ آیا شب هفت تولد بچه هایمان از این مواد استفاده نمی کنیم و آیا فرزندان ما این صحنه ها را نمی بینند ؟ آیا می شود از آنها انتظار داشت از این تصاویر درس تنفر از مواد مخدر را بیاموزند؟! آیا در عروسی هایمان این مواد را به نسل جوان هدیه نمی دهیم؟ عروسی های چنار تنها جایی است که افراد بدون هیچ محدودیت و کنترلی مشروبات الکلی و مواد  مخدر مصرف می کنند!
 خانواده ی داماد خود را موظف می دانند به جوانان پاک چنار این مواد  را هدیه کنند! و خلاصه این که مصرف مواد  مخدر از مرز یک عادت عبور کرده و به  فرهنگ ما تبدیل شده!! ما حتی هنگام عیادت بیمار هم...!
 آنقدر پیش رفته ایم که امروز، فرزندانمان در روز روشن و در مرکز روستا با بدنی برهنه این مواد کشنده را برای هم تزریق می کنند !
فراموش نکنیم اعتیاد امروزِ فرزندانمان نتیجه ی مستقیم و طبیعی اعمال خودمان است. اصلا عجیب نیست. عجیب این نیست که جوانان ما معتاد می شوند، عجیب این است که ما به بهانه ی دو روز عروسی ، عروس ، داماد ، خانواده و اطرافیانشان را بیچاره می کنیم. باید بپذیریم که این راه را اشتباه می رویم. با این شرایط اگر کسی راهِ خوب رفت باید تعجب کرد. چرا باید خوب باشیم وقتی این همه فرصت برای بد شدن داریم؟ پدران ما امروز با خوشحالی و افتخار به فرزندان پاک چنار مواد مخدر هدیه می کنند و فردا با تعجّب و تحیری خاص به معتاد شدن آنها خیره می مانند!؟! تا کجا می خواهیم پیش برویم؟ چند خانواده ی دیگر باید قربانی اعتیاد شود تا ما به خودمانبیاییم؟ نمی خواهیم زحمات پدر و مادر و بزرگ ترهایمان را نادیده بگیریم ، اما ... ! ما از فرزندانمان چه می خواهیم؟ از آنها توقع داریم مدارج علمی را طی کنند؟ ورزشکار شوند؟ مهندس، معلم ، دکتر؟  چقدر فعالیت مساجد ، مراسم مذهبی، مسابقات ورزشی، اوقات فراغت، باشگاه همیشه تعطیل چنار و ... برایمان اهمیت دارد؟ آیا اصلا به این ها فکر کرده ایم؟ وقتی فرزند ما چشم باز می کند ، جز دود و دم و ... نمی بیند چگونه از او توقع داریم مثلا قهرمان شنا شود؟ در مسابقات ورزشی مقام کسب کند؟ مدارج علمی را یک به یک طی کند؟ سالم زندگی کند؟ و ... . یقین بدانید مادامی که این گونه پیش برویم و در رفتارمان تجدید نظر نکنیم این روند با شدت بیشتر ادامه خواهد داشت و خبری از سلامتی و افراد سالم در روستا نخواهد بود.
تا امروز تصور ما این بود که با «یک جو غیرت» می توان خود را از کمند این بیماری دور نگه داشت و یا در صورت ابتلا از چنگ آن رها شد. اما با مبتلا شدن افراد با درجه ی غیرت بالا، باید اعتراف کنیم که در این محیط دیگر یک جو غیرت برای سالم ماندن کافی نیست. برای نجات روستا از این باتلاق باید از همین امروز دست به کار شویم و هر کس به سهم خود به فکر حل این معضل باشد.                                   
این کار شدنی است اگر بخواهیم ... باید در برخورد با مسائل مختلف اجتماعی تجدید نظر کنیم. عروسی های امروز چنار (که یکی از عوامل مهم گرایش جوانان ما به مواد مخدر است) هیچ توجیهی ندارد.     باید مواد مخدر از مهمانی ، شب نشینی ، عروسی ، جشن تولد و دیگر مناسبت های ما حذف شود. راه دومی وجود ندارد. شک نکنید راه همین است...
فرزندان ما دقیقا در همان مسیری حرکت می کنند که ما برای آنها تعیین کرده ایم. امروز وقت آن است که با رویکردی مناسب تغییر مسیر داده و در جهت درست حرکت کنیم تا به زودی فرزندانمان الگویی مناسب و راهی روشن برای حرکت به سمت آینده داشته باشند.
به امید روزی که با توکل به خدای مهربان و همت خانواده ها بچه های چنار در سلامت کامل به سر ببرند و دیگر هیچ خانواده ای دغدغه ی اعتیاد فرزندش را نداشته باشد. تا خانواده ها بار دیگر طعم خوش آرامش را بچشند.  ان شاء ا...
سلامت باشید و مهربان                 

 منصور سمیعی  
                         
                                                                   




موضوع مطلب :

          
سه شنبه 90 خرداد 10 :: 4:50 صبح

سلام

انجمن اینترنتی چنار راه اندازی شد!

این انجمن جاییه برای بحث ها و تبادل نظر دوستان عزیز چناری (داخل و خارج کشور) و امیدواریم با عضویت دوستان و ادامه ی بحث ها بتونیم محیطی خوب و کارا ایجاد کنیم.

کار توی انجنمن خیلی ساده است. فقط کافیه عضو بشید و بعد می تونید موضوع جدید مطرح کنید یا درادامه ی موضوعات قبلی نظرتون رو بنویسید

چون سایت های فارسی زبان به راحتی و بدون مشکل فضای انجمن نمی دادند از یک سایت خارجی گرفته شده . هر چند زبان سایت تقریباً فارسیه (حالا خواهید دید!)

آدرس انجمن چنار chenar.bigboardlive.com هست و برای ورود می تونید اینجا کلیک کنید

بی نهایت ممنون




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 90 اردیبهشت 14 :: 3:53 عصر

 

عجب کاری به دستم داد چشمت

که بر چشمان من افتاد چشمت

سیه بادام ، نرگس گون ، مِی آلود

الهی خانه اش آباد چشمت

کلاس عشقبازی می گذاری

و من شاگردم و استاد چشمت

ندارم زَهره ی نامهربانی

سرِ دل می کشد فریاد چشمت

الهی رویِ هوشیاری نبیند

امان از مستِ مادر زاد چشمت

شنیدم گفته ای فیضی غریب است

برو خوش باش ، روشن باد چشمت

 

الماس فیضی




موضوع مطلب : با شاعران چنار

          
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 12:27 عصر

روزی روزگاری پسری به اسم «پترس» در چنار زندگی می کرد. چند روزی بود که پترس همراه رفیقاش برای ورزش
صبحگاهی به کوه می رفت. یکی از ین روزها پترس و دوستاش به طرف کوه «قرارخانه» رفتن و پس از کلی نرمش کردن ، به طرف منبع آب بالای روستا برگشتن تا نرمش رو روی پشت بام منبع ادامه بدن.
از قضا پترس که از رفقاش عقب مونده بود متوجه چیزی شد ؛ به طرف پایین منبع آب رفت و در کمال ناباوری دید که تمام دیوار منبع سوراخ شده و مدام آب هدر میره.
به یادش افتاد که سال اصلاح الگوی مصرفه و نباید بذاره آب آشامیدنی مردم همینطوری هدر بره و «دهقان فداکار» هم مجبور بشه فدکاری کنه و از همون آب ها در جهت مصرف زراعیش استفاده کنه !
عزمش رو جزم کرد و تصمیمش رو گرفت ؛ اینجا جای فداکاری بود !
هنوز خورشید در نیومده بود و «چوپان دروغگو» هم از خواب بیدار نشده بود که پترس دستاش رو به طرف آسمون گرفت و گفت : «الهی به امید تو نه به امید خلق روزگار»!
آستیناش رو بالا زد، انگشت اشارش رو به طرف منبع آب دراز کرد و توی یکی از سوراخ های منبع فرو کرد. همونجا بود که فهمید باید از انگشت های دیگه اش هم استفاده کنه ؛ انگشت شست ، انگشت سبابه ، انگشت کوچیک و خلاصه هر چی انگشت داشت فرو کرد توی سوراخ ها. کفش هاش رو هم در آورد و از انگشت های پاهاش هم استفاده کرد.
ولی باز هم آب همینطوری هدر می رفت!
از فرط خستگی و تشنگی دهنش رو جلو آورد و یه کم آب خورد.حالش رو به هم زد. با خودش گفت: « این دیگه چه جور آبیه؟! چه بد مزه است » اما باز بعضی از هم روستایی هاش رو یادش اومد که روزها به انتظار همین آب بد مزه، هی با شوق شیر آب رو باز می کنن اما خبری نیست که نیست!
دوباره گفت: « هر چی باشه مردم به این آب احتیاج دارن ! »
رفیقاش رو که همچنان بالای منبع مشغول نرمش و ورزش بودن صدا زد و گفت: «کمک ، کمک ، بیاین اینجا یه کاری بکنین، آب داره هدر می ره »
رفیقاش هم دوون دوون برای کمک به پتروس فداکار پایین اومدن اما همه ی انگشت های اونا هم جوابگوی سوراخ هایی نبود که آب ازشون هدر می رفت!
پتروس دیگه داشت امیدش رو از دست می داد و یه جورایی بی خیال فداکاری می شد ولی یکباره فکری به ذهنش رسید: اینکه از رفیقاش که سخت در حال فداکاری بودن عکس بگیره و توی گاهنامه ی چرتیک چاپش کنه تا شاید اینجوری یه فرجی بشه...
مجتبی بهروزی
« دارم از منبع آبش گله چندان که مپرس                   که چنان رخنه در او گشته فراوان که مپرس                        
بیش از اینم کِلِکی نیست که تقدیم کنم                          بستم امید به اکلاک عزیزان که مپرس »             
                                                                                                   (سیراموزه )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




موضوع مطلب :

          
دوشنبه 89 دی 13 :: 4:36 عصر

سلام.

از خرداد تا شهریور کلی راهه ! ببخشید که این همه دیر اومدیم. یه قسمتش به خاطر این بود که درگیر برگزاری اولین نمایشگاه عکس و نقاشی چنار با عنوان « چنار ، از زمستان تا بهار » بودیم. و بقیه اش هم تنبلی !

خدا رو شکر با تلاش بچه ها و یاری و استقبال خوب مردم نمایشگاه  آبرومندانه برگزار شد. یکصد عکس و حدود سی نقاشی برای شرکت در نمایشگاه فرستاده شده بود که از این بین 36 عکس (پرینت رنگی در اندازه ی A3   ) و 20 نقاشی به نمایش عمومی در اومد. نمایشگاه از 16 تا 20 مرداد در ساعات 9 صبح تا 12 ظهر و  4 تا 7 بعد از ظهر دایر بود. اسامی برندگان بخش های عکس و نقاشی نمایشگاه در شماره ی بعدی نشریه ی سازمان ( چرتیک) منتشر خواهد شد. تعدادی از عکس های نمایشگاه رو می تونید درنگارستان چنار ببینید.بقیه ی عکس ها رو هم به تدریج در نگارستان می ذاریم. حتما سر بزنید. نظر هم فراموش نشه لطفا!       




موضوع مطلب : نمایشگاه عکس

          
دوشنبه 89 شهریور 8 :: 2:3 صبح
همان طور که درمان درد هر بیماری در درجه ی اول مستلزم تحلیل وضعیت عمومی بیمار و شناخت نوع بیماری است ، برای درمان دردهای مهلک چنار نیز باید شناخت جامعی از وضعیت چنار داشته باشیم. این شناخت شامل دو بعد است : الف) پتانسیل ها و ظرفیت ها ب) ضعف ها و ناملایمات چنار. 
ابرهای سیاه تنگ دستی و فلاکت و فقر فرهنگ عمومی که روشنایی نور امید را در پس خود فرو برده،  پرتگاه های هولناک اعتیاد، جنگ و جدال جاهلیت عصر حجری، کوچه های باتلاقی آراسته به زباله های رنگارنگ و فضولات حیوانی ، نبود فعالیت  تولیدی در روستا در بخش کارگاهی و صنعتی ناملایماتی اند که جزء زندگی روزمره ی همه یا بیشتر اهالی اند. وقایعی تلخ که کتمان آنها تنها پاک کردن صورت مسئله است. 
بخش دیگری از این وقایع پتانسیل های (ظرفیت های) توسعه می باشند، از جمله : جمعیت متناسب چنار ،  تحصیل کرده های پرشمار، جوانی جمعیت و همدلی بین این نسل ها ، که ذاتی تحول¬طلب دارند و نیز شمار بالای رأی دهنده (بیش از 60%) که از چنار محرک  وسوسه انگیزی ساخته برای کاندیداهای مجلس، سرمایه گذاران و خود اهالی ، محوریت چنار برای روستاهای همجوار ،  وجود اماکن آموزشی تا سطح متوسطه ،  تولیدات متنوع زراعی و باغی ، انتشار نشریات تنار و چرتیک که پلی است بین مسئولین  مردم و حتی خود هم چناری ها  و وجود بارگاه مطهر امام زاده هادی (ع) ، آری امامزاده.  
کلید توسعه ی چنار؟! 
در سایه روشن توهّم خود جاده ای را طرح ریزی کرده ایم، آن را جاده ی «کلیایی» نام نهاده ایم و تصور می کنیم که به سرعت برق و باد احداث می شود و بخش اعظم مشکلات روستا را (از هر جنسی که باشد) سریعا حل می کند. غافل از این که پتانسیلی هست که با صرف هزینه و زمان کمتر، بازده بیشتری را نصیب چنار می کند. 
این کلید طلایی امامزاده است که یا اصلاً به عنوان یک مزیت مهم شناخته نمی شود، یا این که برخی از اهالی با بی مهری تمام از آن تحت عنوان یادگاری از دوران تسلط نذهب سنّتی که اکنون تاریخ انقضای آن به سر رسیده یاد می کنند. البته طیف دیگری از هم چناری هایمان نیز وجود دارند که به واسطه ی پایبندی به ارزش های مذهبی   و ارادت به خاندان نبی اکرم (ص) پیوندی ملکوتی با این میهمان ملکوتی یافته اند، اما این دسته نیز در خودآگاه ذهن خود اندک ضرورتی نسبت به توسعه ی این مکان احساس نکرده اند.
به یقین امامزاده  حلقه ی مفقوده ی معمای توسعه ی چنار است.این مکان زیارتی با داشتن مزایای نسبی از جمله: جنگل های طبیعی تاک، کشتزارهای کم شیب بالا دست امامزاده، چشمه سارانی که هدایای در سای خود را از هیچ رهگذری دریغ نمی کنند، توده های متراکمی از صخره در کنار دره ها و بوته زارها، چشم انداز کم نظیری از جاده ، سیلی از گردشگران که در مناسبت ها ی مذهبی و اعیاد روانه ی دیار ما می شوند و از همه مهم تر خود بارگاه مطهر . اتحاد این پدیده ها مجموعه ی زیارتی – تفریحی کم نظیری ساخته که در خور توجه بیشتر اند.
اما وضعیت امام زاده از نظر رفاهی و بهداشت تاسف بار است. عدم وجود شبکه ی برق جهت روشنایی و استفاده از وسایل الکتریکی، زیربنای کم بارگاه متبرکه ( که در زمان شلوغی توقف در داخل صحن و انجام واجبات و مستحبات را با مشکل مواجه می کند )، نامناسب بودن سرویس های بهداشتی، نبود مکان مناسب و بدون مزاحمت جهت اقامت مسافران و زائران، مشکل تردد وسایل نقلیه، ترددهای بی مورد و ایجاد مزاحمت از طرف برخی افراد و ده ها مشکل ریز و درشت دیگر که پرداختن به آنها از حوصله ی بحث خارج است. 
در صورت رفع این موانع «مجموعه ی تفریحی – زیارتی امام زاده هادی (ع)» به تفرجگاهی کم نظیر حتی در سطح استان تبدیل خواهد شد که این امر طبیعتا درآمد زیادی را نیز نصیب روستا خواهد کرد.  همانند بسیاری از شهرها و روستاهایی که به دلیل داشتن مکان های مذهبی و از طریق «گردشگری مذهبی» رونق یافته اند .  گردشگری مذهبی یکی از انواع گردشگری است که مورد توجه بسیاری از دولت ها با ادیان مختلف می باشد. از مهم ترین نمونه های گردشگری مذهبی می توان به تجمع هر ساله ی مسلمانان در مکه  و یا مسیحیان در واتیکان جهت دیدار  پاپ  اشاره کرد. نکته ی مهم بهره برداری کشورها از  گردشگری مذهبی است به عنوان مثال  این  نوع گردشگری در ترکیه  به علت وجود  اماکن مذهبی  زیاد (اعم از اماکن اسلامی و مسیحی ) باعث پیشرفت و قوت اقتصادی ترکیه شده است  و یا در ایران سالانه حدود سه میلیون نفر از شهر قم و بیست میلیون نفر از مشهد مقدس دیدن می کنند  و مسلما حضور این تعداد گردشگر نیازمند ساخت  مکان های اقامتی و رفاهی ، حمل و نقل  و سایر خدمات و در نتیجه اشتغال زایی است  و نیز باعث رونق بازار این شهر ها می شود.  از  همه ی این مثال ها به راحتی می توان نتیجه گرفت که عموما  وجود  مکان مذهبی در  برخی شهرها باعث  رونق و بهبود  اوضاع آن شهر شده است  اما همانطور که قبلا گفته شد در چناربا وجود تعداد  قابل توجهی زایر  ، هیچ بهره ای از گردشگری مذهبی نصیب چنار نشده است  !؟!
برای درک بهتر  موضوع  نمونه ای آشنا را مثال می زنیم . حتما همه ی شما هم چنار ی های عزیز  نام شاهزاده محمد را شنیده اید و  یا  به زیارت آن رفته اید . امامزاده محمد(ص) یا شاهزاده محمد (ص) در شهرک درب گنبد  و در شهرستان کوهدشت استان لرستان قرار دارد.  حتما خیلی از شماها که قبلا به آنجا مسافرت کرده اید یادتان هست که تا چند سال پیش آنجا روستایی بیش نبود اما اکنون تبدیل به  بخش شده است.  درب گنبد به خاطر وجود این امامزاده در این چند سال پیشرفت های خوبی کرده و رسیدگی به بارگاه و صحن امامزاده باعث جذب زائران بیشتر و خود این نیز باعث رونق اقتصادی شهر شده است. جالب است بدانید که جمعیت درب گنبد از چنار کم تر است. در نموداری که در ادامه آمده مقایسه ای بین چنار و درب گنبد از نظر چند شاخص جمعیتی صورت گرفته است که نشان می دهد جمعیت کل و جمعیت باسواد مردان و زنان چنار از درب گنبد بیشتر است. و نیز نسبت تعداد باسواد به جمعیت چنار از درب گنبد بیشتر بوده و تعداد بی سواد به جمعیت چنار کمی از درب گنبد کمتر است.  
   
تهیه کنندگان : بهنام کاظمی – صابر مرسلی
     

نمودار مقایسه



موضوع مطلب : امامزاده

          
پنج شنبه 89 خرداد 13 :: 10:58 صبح

 

زیمین چرخی هنی فصل باهاره                               خدایا قروانت باران بواره

تامام چشمه یامان پر او با                                      هزار جور گل درایو سویزه کو با

(مجتبی بهروزی)

معنی: زمین چرخید و دوباره فصل بهار است              ای خدا -قربانت بشوم- ( کاری کن که) باران ببارد

         تمام چشمه هایمان پر از آب شود                                 و هزاران نوع گل بروید و سبزه دربیاید




موضوع مطلب :

          
شنبه 89 فروردین 21 :: 3:50 عصر
<   1   2   3   4   5   >>   >   
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 16
  • بازدید دیروز: 28
  • کل بازدیدها: 215624
  •                                  
گپ
برنامه موسسه
            
font-family: Tahoma; font-size: 8ptdiv class=div35/pb:BlogLinks/pb:BlogLinks