با سلام
بله من هم با آقاي سميعي موافق هستم و در اينکه محيط و خانواده و نحوه تعامل اين دو با شکل گيري شخصيت و آينده يک جوان در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند شکي نيست...اما يادمان باشد در چنار جوان هايي داريم که شديدا به مواد مخدر اعتياد دارند در حالي که خانواده اي کاملا سالم داشته و حتي در گذشته دوستان سالمي نيز داشته اند. اينکه در مراسم شب نشيني ها و عروسي ها و ... مواد مخدر جزء جداناپذيري شده به طوري که مثلا اگر در مراسم عروسي ترياک يا مشروبات الکلي تهيه نشود به اصطلاح آن عروسي مفت نمي ارزد،بله همه دردآور است.اما آيا ما که همه اينها را مي دانيم کاري ميکنيم؟آيا وقتي مي دانيم شرکت در چنين مراسمي گناه محض است در اين مراسم شرکت نمي کنيم؟...بله همه منشاء و محل درد را مي دانيم اما اقدامي براي درمان نمي کنيم...مي گذاريم آنقدر اين زخم چرکي شود تا همه جوانها را به گند بکشاند...به نظر من يکي از دلايل اصلي کشيده شدن جوانان ما به سمت اعتياد بيکاري و پرسه زدن هاي بي هدف است...تا جايي که آنقدر از بيکاري رنج مي کشند که براي پرکردن خلا و رنج ناشي از آن به اعتياد روي مي آورند...عده اي ديگر نيز که کم سن و سال تر هستند شايد مي دانند که اعتياد سم است اما با اين تفکر که فقط براي سرگرمي و فقط چند بار شروع کرده و بعدا گرفتار مي شوند...به هر حال هم جامعه هم خانواده مقصر هستند اما در نهايت اين خود جوان است که بايد تصميم بگيرد که معتاد شود يا نه...