همون روزي که بهم گفتن سعيد رفته تا حالا باورم نشده
آخه ما تو يه کوچه بوديم، با هم بزرگ شده بوديم، هيچيش نبود، ميخواست عروسي کنه
اما نشد...نشد
خدا به خانوادش و خصوصا مادر داغدارش صبر بده، خدا به همسر عذادارش که براي با هم بودنشون کلي نقشه هاي قشنگ داشت صبر بده....خدايا صبر بده فقط
خدايا در رحمت بيکرانت قرارش بده...