• وبلاگ : چنارستان
  • يادداشت : فرزندان ما معتاد مي شوند چون خودمان مي خواهيم!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 23 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + غريبه اشنا 
    سلام سلام سلام خسته نباشين واقعا حرف دلمون رو زدين تو رو خدا جووناي چنار بياين به فکر پيشرفت باشيم ......... اعتياد چراااااااااااااااااااااااااااااااااا حيف شما نيس به خدا هر بار که ميام سمت چنار اعصابم خورد ميشه از همون سر پل که پياده ميشم جوونايي رو ميبينم که تو دام اعتياد افتادن باور کنين اگه خودمون به فکر هم نباشيم کسي هم به فکر ما نيس تووووووووو رو خدا بياين بهم کمک کنيم به قول !!!!!!!!!!! مردو مردانه بيايد وا يک دير برار به وايم
    + سيراوندي 

    جوانان پاک چنار؟؟؟/؟؟؟ آدم خنده اش ميگيره منشا تمام مواد مخدر و هرويين و دزدي و خفت گيري همه جوانان پاک جنار است

    + سميه 

    شر گژشت يه شورنگي!

    توي کوچه قد کشيدم ، توي گرد ُ دودُ سوزن
    با شب ُ دشنه گره خورد ، همه ي زندگي من


    خشته ام اژ هرچي جنشه، اژ شورنگ و خون و شوژن
    با چه چيژايي گره خورد، روژاي ژندگي من!

    جون هرچي بامرامه، رشيدم به شيم آخر
    دشتامو بگير تو دشتت، کمکم بکن برادر!

    _ يک مهندش ماماني !_ آرژوم بوده هميشه
    نه کشي که بخت نحشش تو مبال نوشته مي شه!

    کاشکي يک آدم لوتي، فکر آژادي من بود
    فکر اژ قفش پريدن، اژ قفش رها شدن بود!

    توي جيبام پر جنشه، پر جنشايي که تارن
    پر جنشاي گروني که رقيبي هم ندارن!

    روي شورتم هميشه، جاي ژخم شُرخ پنجه ش
    پنجه گربه کوچه، يه چيژي مثل شکنجه ش!

    شده ام جوجه گربه، واقعا توي عژابم
    چي مي شد بشکنه روژي شورت ژشت نقابم؟!

    شبا توي کوچه هشتم ، مهمون يه جور ژيافت
    همنشين گربه هاي اهل فتنه و خيانت!

    + سميه 

    بهتره بگيم فرزندان ما بدبخت ميشوند چون هم ما ميخواهيم، هم همسايه ما مي خواهد...محيط ميخواهد...اما خود فرزندمان علاقه بيشتري به بدبخت شدن دارد...
    + سميه 


    با سلام

    بله من هم با آقاي سميعي موافق هستم و در اينکه محيط و خانواده و نحوه تعامل اين دو با شکل گيري شخصيت و آينده يک جوان در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند شکي نيست...اما يادمان باشد در چنار جوان هايي داريم که شديدا به مواد مخدر اعتياد دارند در حالي که خانواده اي کاملا سالم داشته و حتي در گذشته دوستان سالمي نيز داشته اند. اينکه در مراسم شب نشيني ها و عروسي ها و ... مواد مخدر جزء جداناپذيري شده به طوري که مثلا اگر در مراسم عروسي ترياک يا مشروبات الکلي تهيه نشود به اصطلاح آن عروسي مفت نمي ارزد،بله همه دردآور است.اما آيا ما که همه اينها را مي دانيم کاري ميکنيم؟آيا وقتي مي دانيم شرکت در چنين مراسمي گناه محض است در اين مراسم شرکت نمي کنيم؟...بله همه منشاء و محل درد را مي دانيم اما اقدامي براي درمان نمي کنيم...مي گذاريم آنقدر اين زخم چرکي شود تا همه جوانها را به گند بکشاند...به نظر من يکي از دلايل اصلي کشيده شدن جوانان ما به سمت اعتياد بيکاري و پرسه زدن هاي بي هدف است...تا جايي که آنقدر از بيکاري رنج مي کشند که براي پرکردن خلا و رنج ناشي از آن به اعتياد روي مي آورند...عده اي ديگر نيز که کم سن و سال تر هستند شايد مي دانند که اعتياد سم است اما با اين تفکر که فقط براي سرگرمي و فقط چند بار شروع کرده و بعدا گرفتار مي شوند...به هر حال هم جامعه هم خانواده مقصر هستند اما در نهايت اين خود جوان است که بايد تصميم بگيرد که معتاد شود يا نه...

     <      1   2